دوست واقعی

شازده همین که موقع رفتن دست میکشی رو موهام و پشت مانتوم مرتبشون میکنی و میگی حواست باش نگیرنت وقتی یه خیابون یه طرفه پر ترافیک رو که تازه موقع برگشتشم بایدکلی راهت دور بشه و تایم هم نداری میری  وقتی ساسان میگه دیر میشه و بلند میگی اول الهام رو باید برسونم وقتی که من بهت میگم دیگه راهی نیست با تاکسی میرم میگی خجالت بکش،  وقتی اس میدی که رسیدی یا نه،  وقتی من میگم ناراحتم با حوصله به غر زدنام گوش میدی و میگی الی هیچ کس علم غیب نداره چیزیی که اذیتت میکنه رو باید بگی نه اینکه سکوت کنی، وقتی که از همه جا رونده و مونده هستم بهم پناه میدی و بلدی یه کاری کنی که حالم عوض بشه،  وقتی میزاری هرچی تو مغزم هست رو بهت بگم خوب گوش میدی وقتی اصرار به دونست یه چیز اشتباه میکنم به روم نمیاری تا خودم متوجه بشم یا اینکه بهم نمیگی دیدی گفتم اشتباه کردی،  اینکه حتی حواست هست که من دارم مشروب رو بدون مزه میخورم وقتی خودت مست مستی،  سعی میکنی حالت هیستریکم رو کنترل کنی وقتی عصبی هستم، وقتی که لازم نیست جلوت نگران باشم که نکنه زشت باشم و گریه باعث ریختن ریمل زیر چشمم شده باشه، یا اینکه مجبور باشم حفظ ظاهر کنم پیشت، وقتی خود الهامم نگران هیچی نیستم،  تو بهم میگی جوجو من فکرش رو کرده بودم تو نگران نباش حس میکنم خوش بخت ترین دختر دنیام چون بهترین دوست دنیا کنارم بدون هیچ ادعایی

انتظار لعنتی

از انتظارهایی که از طول و عرض کش میان متنفرم حالا اینکه این انتظار جمعی باشه و سرنوشت ساز، حداقل 7،6 نفر رو تحت فشار بزاره بیشتر،  عقربه ساعتی که نمیره جلو مثل یه چاقو کند میمونه که کشیده میشه اروم رو پوست و رگ روحت!  مثل موریانه یی که رفته از تو گوشت و رسیده به مغزت و داره مغزت رو میخوره صدا خورده شدنش رو میشنویی حتی میتونه مثل حالت تهوع زنی باشه که فکر میکنه بارداره اما اشتباه متوجه شده،  یا مثل پریودهایی پردرد دختری که امشب عروسیشه!  

چقدر دارم نق میزنم اخه من!  اینکه تو دلت اشوبه و باز مثل دختر خنگولا نیشت تا بنا گوشت بازه مسخرست اما اشکال نداره چاره یی نیست تا تو برسی باید ظاهر رو حفظ کنم

+خدایا حواست هست به ادمات امشب؟  تنهاشون نذاریا صبح خوشحال بیدار بشن بعد از این همه سختی باشه عزیز دلم؟  من چشمم فقط به توست، همه انقدر خسته هستن که حوصله این انتظار لعنتی رو ندارن پس بزار شیرین تموم بشه

تلخ

مثل بیدار شدن بعد ازبد مستی شب قبل،  با سردرد! مثل سیگار اول صبح ناشتا که تلخیش گلوت رو میسوزنه این روزا تلخه خیلی تلخ قراربود امروز ناراحت نباشم اما هستم هم ناراحت هم اشفته هم خسته از بیخوابی، بچه که بودم بد اخلاقیام که زیاد میشدمامانم میگفت سقه (همون سگه فقط به زبون من)  کیه! منم میگفتم یه بشه(همون بچه خودمون) دیگه!  این مکالمه با خنده مامانی بود که کلافه شده ازدست بچش و بچه چشم سفید که بیخیال بد اخلاقی نمیشد!  الان نیازدارم بهم بگه تامنم بگم یه بچه دیگه و از خر شیطون پیاده بشم وشاید تلخیی این روزا رو بتونم هضم کنم

جسم مرا بگیر و در خود مچاله کن 

خواهد چکید از بدنم چشم هایی تو.....  


من و شهرزاد

سه روزه شروع کردم به شهرزاد دیدن!  با اینکه حوصله نداشتم فیلم عشقی ببینم خوشحالم ازدیدنش 

سه روز با چشمایی قرمز و دماغ پف کرده از اتاق میام بیرون ابی یا چایی جمع میکنم با خودم میبرم  تو اتاق زل میزنم به فیلم گوله گوله اشک میریزم هر بارم میام بیرون مامان میگه مجبوری اخه؟  حداقل خورد خورد ببین شدی مثل میت منم میگم اخه قشنگه و باز میرم سر فیلم قسمت 22 امشب تموم شد فقط امیدوارم مثل قلب یخی نشه که باعث شد من دیگه سریال های اینجوری رو نمبینم 

منتظرم...

ایستاده ام …


بگذار سرنوشت راهش را برود … !


من ،


همین جا ،


کنار قول هایت ،


درست روبروی دوست داشتنت و در عمق نبودنت ،



هنوز ایستاده ام


+ یه تبلیغی بدجوری ذهنم رو درگیر کرده انقدر که دوست دارم زنگم بزنم بگم میشه بسه!  دکتر کنکور بدون اطلاعات جواب تست ها رو تشخیص بدید!!!!! یعنی قرار بی مغز تر از اینی که هستیم بشیم ایا؟ یعنی کسی هست بره به امید اینکه هیچی نمیدونه کنکور بده؟ یا نه کسی که با این روش بخواد بره دانشگاه؟  خدا رو شکر انقدر دانشگاه تو مملکت داریم که فقط کافیه یکی بره اسم بنویسه بشه دانشجو دیگه این خزعبلات چیه که تحویل مردم میدن! 

+به خودم گفته بودم اگه از پس یه مشکلی بر بیام حتما تو این جشنواره حمایت از کودکان کارمشارکت کنم اما امروز رفتم دیدم مهلتش تموم شده!  الان میشه یه حرکت دیگه براش انجام بدم؟  احساس میکنم یه دین گردنمه وداره عذابم میده 

+ همه ارزوهایی فانتزی که واسه فردا داشتم موکول شدبه بعد ولی من ناراحت نشدم فقط منتظرم بزنگی بگی الی بلاخره حل شد حتی ممکنه بعدش به یه اب زرشک اب البالو هم رضایت بدم یا نه حتی به کنارت راه رفتن خشک و خالی