ماه رمضون سال 92 رو یادته خدا جون!  

اخه چرا پس نمیگیری دستس رو! 

چقدر راحت جای ادما عوض میشه 

تیرخلاص

تیر خلاص

شلیک شد 

من دیگه ته قصه ام.... 

یه دنیا حرف دارم 

دوتا چشم پف کرده 

وسط یه عالمه غریبه کجا ولم کردی؟  

فکر میکردم اخر خط جور دیگه باشه ملافه سفید که همه قدت رو همه قدم رو بگیره این جوری قابل تحمل تر بود 

نه  اینجوری رفتن لایق تو نیست من توان دیدن این صحنه روندارم 

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

عبور

نمیدونم چی داره فکر میکنه که میخواد از یه ادم کافه نشین و بینهایت وسواسی یه طبیعت گرد بسازه ولی باهاش همراه شدم تا بلکه بگذره این روزا هم... 

رفیق فیلسوف

به ادمی که واسه دل داریت میاد میشینه اسنیکرز هات رو میخوره و تریپ فیلسوفانه برداشته چی میگن؟  من میخوام صداش کنم ریس جمهور! یا وزیر ارشاد!یا شاید کار!  

اره اره وزیر کار بهتره چون واسه همه اتفاقای که داره میوفته میتونه متاسف و متاثر باشه و بعد از ابراز همدردیش بقیه شکلات ها رو بخوره